همشهری آنلاین _ سحر جعفریان: نو بودن اسکناسها وترتیب شماره سریال آنها بهانهای برای شکلگیری بازار سیاه ویژه فروش اسکناسهای نو در حوالی میدان فردوسی تا چهارراه استانبول است. بازاری که در آستانه چاپ اسکناسهای طرح نو، شبهای عید یا در مناسبتهای شاد رونق میگیرد و افرادی با علاقهمندیهای خاص و مجموعهداران راهی آن میشوند. در یک روز سرد بارانی چند ساعتی در این بازار که شکلگیری آن را به بیش از ۳۰ سال پیش نسبت میدهند سپری میکنیم تا از زوایای پنهان آن در گفتوگو با فروشندگان و خریداران مطلع شویم.
- همه ویژگیهای پولهای قیمتی
میدان فروسی عصر یک روز بارانی
حتی باران تقریباً شدید و باد سرد هم مانع بازارگرمی پولهای نو و خرید و فروش آنها کنار بازار دلار و ارز نمیشود. گواهش تعداد قابل توجه فروشندگان پولهای نوست که در فواصلی کوتاه حاشیه میدان فردوسی ایستادهاند. سقفی کوچک کنار مغازهای یافته و دست به جیب با دیدن رهگذران، آرام زمزمه میکنند: «دلار، یورو، پول نو هم دارم...» بعضیهایشان قدیمی هستند و باسابقه فعالیت چند سالهگویی جای ثابتی در گوشهای از پیادهرو را سرقفلی خود کردهاند.
بساطشان از اسکناسهای نو در مبالغ گوناگون تا سکههای قدیمی را در ساک دستی کوچک و رنگ و رو رفته جا دادهاند تا مشتریپسند جلوه کنند. یکیشان در کمال صداقت میگوید: «قانون این کسب و کار همین است؛ اسکناسهای ترند مانند ۱۰ هزار تومانی و ۵ هزار تومانیهای طرح جدید، اسکناسهایی که با توجه به تنزل ارزش پول ملی، جایگاهشان را در چرخه پولی از دست دادهاند، همچنین اسکناسهایی که در بستهبندی ۱۰۰ تایی شماره سریالهای متوالی یا امضای فرد مورد نظر (رئیس بانک مرکزی) دارند و در آخر اسکناسهایی با شماره سریال رند گرانتر به فروش میرسند. در دامنه این قیمتگذاری، میزان تقاضای بازار و مناسبتهای تقویمی هم اثرگذار است. عجیب و غریبهای این بازار زیاد است. اسکناسهایی داشتیم که با توجه به دارابودن همه این ویژگیها چند صد میلیون فروخته شد. البته این را هم بگویم که خریدار این پول خردهای میلیونی بیشتر کلکسیونرهای خارج از ایران هستند.»
- شماره سریالهای رُند
چهارراه استانبول، غروب روز بارانی
هرچه به چهارراه استانبول نزدیکتر میشویم بر تعداد فروشندگان پولهای نو و خریدارانشان هم افزوده میشود. خریدار، خانمی جوان است که از داخل خودرویش با صدایی بلند میپرسد: «شما، ... رُند (اسم شخص) میشناسید؟» فروشنده دست از مرتب کردن بسته پولها برمیدارد و به امید پیدا کردن مشتری دست و دلباز پاسخ میدهد: «چه پولی میخواهید؟» خانم جوان کمی بعد پیاده میشود و جلو میآید و میگوید: «اسکناس ۵۰ هزار تومانی با شماره سریال رند میخواهم. دارید؟» فروشنده این بار ناامید میگوید: «الان کسی در بازار ۵۰ هزار تومانی رند ندارد؛ حتی ... رُند. اسکناسهای دیگر میخواهید من دارم. بسته اسکناسهای ۱۰۰ تومانی را به شما میدهم ۲۵۰ هزار تومان. ۲۰۰ تومانی هم دارم که برای شما ۴۰۰ هزار تومان تمام میشود.
والله خودم با ۲۰ هزار تومان کمتر خریدهام. هر تعداد بسته هم بخواهید دارم. فقط شمارهام را سیو کن و یک روز قبل خبر بده تا برایت بیاورم.» مشتری نگاهی به بساط جمع و جور فروشنده خوشزبان میاندازد و میگوید: «اسکناسهایی که بانکها هم نو آنها را ندارند، شما دارید! »فروشنده به گفتن جمله «این هم تخصص ماست» بسنده میکند. «رامین» خریدار دیگری است که علاقه ویژهای به اسکناسهای نو دارد. او میگوید: «شاید وسواس باشد ولی دوست دارم اسکناسهایم نو باشد. اگر مناسبتی هم باشد که دیگر این وسواس شدت میگیرد. خانوادهام میگویند دیوانه هستم که بابت هر اسکناس، بیشتر از ارزش مالی آن پول میدهم. مراجعه به بانک هم فایدهای ندارد. هر بار میروم، میگویند پول نو ندارند. دیگر حتی به آشنا هم نمیدهند!»
- حق زحمت یا حق دلالی؟
خیابان منوچهری، عصر همان روز بارانی
مردی سالخورده با موی جوگندمی و ریشی پریشان کنار ویترین لوکس یکی از فروشگاههای محصولات چرم ایستاده. او هم فروشنده پولهای نو و تانخورده است. با دقتی وسواسگونه اطرافش را به قصد پیدا کردن مشتری میپاید. سؤال «چطور این پولهای نو و خاص به دستتان میرسد؟» را اینطور پاسخ میدهد: «از مجموعهداران یا کارمندان بانکها میخریم و با کمی قیمت بالاتر میفروشیم. راستش بیشتر این پولها از خود بانکها به دستمان میرسد.» مرد دیگری که کنارش ایستاده است وارد گفتوگو میشود و میگوید: «بانک مرکزی هر سال به بانکهای زیرمجموعه خود در مناسبتهای مختلف دستور میدهد به مشتریها پول نو بدهند، اما این پولها سالهاست که سر از این بازار درمی آورند که خیلیها از آن بهعنوان بازار سیاه دلالان یاد میکنند.
خوب یا بد بودنش را ما نمیدانیم. ما فقط نیاز آنهایی را که دنبال پول نو هستند برای مجموعهداری، دادن عیدی، هدیه و حتی شادباش برطرف میکنیم. این میان حق زحمت خود را هم میگیریم که در گرما و سرما اینجا آویزان هستیم. حق زحمت ما را هم میگویند حق دلالی! البته بعضی از همکاران ما با گرفتن مبالغ زیاد به بدنامی کسب و کار ما دامن میزنند. مثلاً میانگین قیمت اسکناسهای ۱۰ هزار تومانی یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است، اما بعضیها یک میلیون و ۴۰۰ هزار تومان هم میفروشند. یا اسکناسهای ۵ هزار تومانی جدید را ۷۰۰ تا ۹۰۰ هزار تومان میفروشند.» میخندد و ادامه میدهد: «اتحادیه نداریم که نظارت کند یا نرخ مصوب دهد!»
نظر شما